سلام
سلامی دوباره به شما دوستان و وبلاگ نویسان عزیز.
بیش از یک ماه است که نتوانستم به وبلاگ سر بزنم. دلم خیلی برای وبلاگ و دوستان وبلاگی ام تنگ شده بود. در این مدت در خدمت مقدس !!! سربازی بودم. یک ماه به دور از خانه و خانواده و در یکی از شهرهای تقریبا مرزی ایران.
چندی قبل مطلبی نوشته بودم تحت عنوان نظام وظیفه، بی نظام، بی وظیفه و در آنجا درباره سربازی نوشته بودم و با رفتن به سربازی و تجربه این امر باعث شد تا هر چه بیشتر به بی مصرف بودن خدمت پی ببرم.
آموزش های اجباری و درس ها و حرف های تکراری از سوی فرماندهان و اتلاف وقت. آموزش هایی مثل رژه و درس هایی مثل عقیدتی که هیچکدام در جنگ کاربرد ندارند. سختگیری های بی مورد و تنبیه های نابجا از سوی برخی فرماندهان که باعث زده شدن بچه ها نه تنها از سربازی بلکه از کل نظام می شود.
سیستم غلط تشویق برای یک نفر و تنبیه برای همه و هزاران هزار مورد اشتباه در برنامه ریزی ها. حضور برخی مدرسین در کلاس های درسی و صحبت های بیهوده برای گذران وقت. بیدارباش در 4 صبح و خاموشی در 22:30 و مشکل کم خوابی. پست ها و نگهبانی های بی مورد. ممنوعیت در مطالعه روزنامه و مجله هایی همچون شرق، همشهری و ...
و از همه مهمتر شستشوهای مغزی که خیلی تمیز و حساب شده از سوی افرادی که بیان خوبی دارند صورت می گیرد.
اما جنبه مثبت سربازی :
سربازی از برخی جهات و برای بعضی افراد جنبه های مثبتی دارد. آشنایی با افراد جدید و یافتن دوستانی جدید در سربازی یکی از جنبه های مثبت آن است. به نظرم دوستی ها در این دوره بادوام تر از دوستی های دوران کودکی و تحصیل و دانشگاه است. دلیل آن هم بودن با هم به مدت 2 ماه ، تمام وقت است.
برای بچه های لوس و تنبل هم مفید است. همچنین برای بچه هایی که قدر خانه و خانواده خود را نمی دانند.
یکی دیگر از موارد جالب اینجا برخی اخبار تقریبا محرمانه است که به بچه ها اعلام می شود و این اخبار به جز اینجا جای دیگری گفته نمی شود.
........................................................
به نظر من و خیلی از بچه هایی که در حال خدمت هستند تمام این آموزش ها می توانست به صورت فشرده در طول مدت یک ماه صورت بگیرد و این نشان از اتلاف وقت فراوان در این دوره دارد.
به هر حال 5 روز مرخصی داشتم و به تهران برگشتم و دوباره باید برگردم. امیدوارم این مدت باقی مانده هم زودتر تمام شود و به طور فعال به جمع شما دوستان وبلاگ نویس برگردم.
به امید آن روز.
سلام آقا پیمان خوشحالیم که بازم برگشتی
اولین باره که دارم نظر می دم ولی چندمین باره که اومدم تو وبلاگت من با وبلاگ شما از طریق وبلاگ رضا جون آشنا شدم مطلباتو خوندم خیلی جالب بود مخصوصاض مطلب سربازی یا بازی و مازاد عروس و .... و همین طور نظام وظیفه بی نظام وظیفه
سلام پیمان جان، امیدوارم سلامت اومده باشی وسلامت بری و سلامت برگردی ...
شما که در نزدیکی مرز قرار دارین باید دوره آموزشی تون کمتر باشه!؟
اینکه در این مدت روی مخ سرباز ها کار می کنند، باهات موافقم و همچنین اتلاف بیش از حد وقت، که انگار نه انگار داریم بهتریم دوران خودمونو (جوانی)سپری می کنیم!
فعلاْ شتری که دم خونه ی ما خوابیده بلند نشده! وگرنه ما هم رفتنی هستیم.
به قول بچه ها گفتنی آدم با سربازی مرد میشه و پوست میندازه!
دیگه اینکه، حرفی ندارم جز آرزوی موفقیت و سلامتی و سربلندی برای شما، زیاد قصه نخور ۲۱ ماه اولش سخته!
منتظر می مانیم تا برگردی و وبلاگ خوبت رو به روز کنی ...
پشت سرت آب میریزم، یه موقع برنگردی، آب میریزه روت!!! (نکته انحرافی!)
موفق باشی
راستی یادم رفت بگم اگه تونستی تو مطلب بعدی از خاطرات سربازیت برامون بنویس اوکی یادت نره و امید ئارم دوران خوبی رو سپری کنی در سربازی
salam peyman jan
mamnon ke sar zadi
man chanvakhtyeh ke yeh kami saram sholog shodeh kam mamter mitonam ap konam.
mamnon ke be yadam bodi.
bye
حیف شد داری میری...امیدوارم هر چه زودتر برگردی!منتظرت میمونیم...
سلام پیمان ...
خوشحالم باز میبینمت ...
سربازی هم تموم میشه ... خیالت تخت ...
ولی این خیالهای واهی تمومی نداره که آدمو به انتها میرسونه ... یعنی اینکه اگه به انتها میرسوند خوب بود ... به انتها میرسونه و دوباره بر میگردونه .. به قول شاعری این دیگه منتهای بدبختی است. .. اصلا من چی دارم میگم پسر؟ ... امیدوارم همیشه سلامت باشی. ...
به انتظار روزی که تموم کنی و برگردی.
سلام آقا پیمان ممنون از لینک .............من درس دانشگاهیم تموم شده و در دادگاه کار می کنم به عنوان مشاور حقوقی خانواده..باز هم از لطفت ممنون از آشنایی با شما خوشحالم .موفق باشی
امیدوارم این دوران اجباری هرچه زودتر و راحتتر برات بگذره
سلام....خوشحالم که برگشتی هرچند کوتاه....این هم مثل چیزهای دیگه تموم میشه....یه وقت مغز تو رو شستشو ندن ....شاد باشی و سبز و پایدار دوست من
خدا کنه آشو لاش بر نگردی ها تیر هم اشتباهی نخوری که بده
احساس نکی کنی اگر این آموزش ها در عرض ۱ ماه تم.م می شد ، این کار توی این کشور وصله ی نا چسب میشد ...؟!
همه چیز باید با هم هماهنگ باشه ... زیادی از بعضی ها توقع داری !
جالبه که اولین بار باید روزای آخر مرخصیتون سر بزنم!دیدید مردا همیشه دور هم که جمع میشن از خاطرات سربازیشون میگن...پس میتونه خیلی خاطره انگیز و جالب باشه...در ضمن من عاشق این نوار شجریانم...
موفق باشی در سربازیت با تمام تلخ و شیرینیهاش...در پناه حق.
سلام.ببین اگر قرار باشه انقدر سخت بهش نگاه کنی این دو سال میشه بیست سال.اگر می تونی سعس کن خودت به یه کاری که باعث وقت گذرونید میشه مشغول کنی.ولی من هنوز نتونستم فلسفه دو سال رو بفهمم.برای چی دو سال؟خیلی نا مردن.
سلام..می گم دیگه سر نمی زنی.....پس خدمتی
این سربازی هم شده حکایت شتری که در خونه عناصر ذکور تبعه ی ایران عزیز یا شاید روشون می خوابه.
سلام پیمان جان
اگه همیشه این هزینه های فرصت رو در نظر می گرفتیم که حال و روزمون بهتر از این بود . امیدوارم این مرحله رو به خوبی به پایان برسونی .
شاد و پیروز باشی .
مرسی که اومدی وبلاگم راستی راسته میگن تو سربازی زمان واسه آدم متوقف می شه
خوب حالا آش چه مزه ای داشت .موفق باشی
سلام اولین باره که اینجا اومدم همینه آره همینه ولی چرا فقط ناله؟؟؟؟
سلام امیدوارم که خوب باشی هر جا که هستی حتی سربازی
سلام من از سربازی چیزی نمیدونم ولی لازمه همین...
منم اگه کنکور قبول نشدم میرم سربازی...
راستی الان شهریوره ها!
سلام !
میلاد فروزان هستی مبارک !
موفق باشی
صدر
http://chakad2.blogspot.com/
علاقه داشتی که کتاب خاطرات اردوگاه را بخوانید.
به آدرس فوق بیائید