اسلام و انرژی هسته ای

چندی پیش در یکی از روزنامه های صبح، خبری را خواندم که به نظرم جالب آمد. خبر به این صورت بود:

 

« دستیابی به فناوری هسته ای واجب کفایی است »

آیت ا... مکارم شیرازی، با بیان این که تحصیل علم را واجب کفایی می دانم، گفت: منظور از علم و دانش مختص به علوم و دانش های دینی نیست، بلکه هر علم و دانشی است که باعث پیشرفت جامعه اسلامی شود و از نظر اسلام دارای ارزش و اهمیت باشد، واجب کفایی است. این مرجع تقلید در دیدار اقشار مختلف مردم شهرهای قم، اهواز و شاهرود افزود: امروزه مساله انرژی اتمی هم واجب کفایی است.

 

واجب کفایی، حکمی است که از همه خواسته شده و با انجام تعداد کافی، از دیگران ساقط می گردد؛ مانند جهاد و دفاع.

این حکم بیشتر به احکام ثانوی – احکامی که بنا به مصالح جامعه و ضرورت و یا برای دفع ضرر و حرج از طرف ولی فقیه یا حاکم شرع صادر می شود– نزدیک است و مرتبط ساختن آن با تعریفی که از واجب کفایی می شناسیم کمی دور از ذهن به نظر می رسد و البته طبق تعریف احکام ثانوی نیز، این حکم می بایستی از سوی حاکم شرع صادر می شد.

* * *

و اما مساله جدایی دین از سیاست، از زمان پیامبر وجود داشته و تا به امروز که از سوی برخی روشنفکران مخالف دخالت روحانیت در امور سیاست مطرح می شود، ادامه داشته است.

نویسندگان کتاب های درسی تاریخ و معارف، پیوسته با استنباط از برخی روایات و احادیث و همچنین رهبری پیامبر در صدر اسلام، درصدد آن بوده اند تا ثابت کنند دین از سیاست جدا نیست و بدین ترتیب الزام نقش روحانیت در سیاست در بخش های انتهایی کتاب به اثبات می رسید.

بحث و یررسی این موضوع که دین از سیاست جداست یا خیر، به عهده کارشناسان می باشد و در اینجا به دنبال بررسی آن نیستم. اما به نظر من دخالت دادن دین در موضوعاتی چون انرژی هسته ای، با توجه به فشارهای بین المللی و سیاست های تشویقی و تنبیهی که اروپا و آمریکا آن را دنبال می کنند و امکان عقب نشینی ایران در دستیابی به فناوری هسته ای، می تواند به نتایج ناخوشایندی منتهی شود.

 

* * *

در بعد از انقلاب و خصوصا چند سال اخیر، پرداختن به ظواهر دین و دخالت دادن دین در موضوعاتی همچون فوتبال، برخی مسائل سیاسی، نوع آرایش مردان و حتی گاهی استفاده از دین در جهت حفظ جایگاه از سوی برخی سیاستمداران، باعث شده تا جوانان اعتماد خود را نسبت به دین از دست بدهند.

 این اوامر با توجه به اینکه اکثر جوانان ما روز به روز از دین فاصله می گیرند و یا با پذیرش بخش هایی از آن، - که گاها از همان هم عدول می شود- باعث شتاب در این روند می شود.

 

به راستی آیا هر مساله ای با دین ارتباط دارد؟

العالم، سیاست های نامعلوم، نتایج مبهم

29 اسفند 1381 (20 مارس 2003) جنگ آمریکا و انگلیس علیه عراق رسما آغاز گردید.

در گرما گرم این جنگ، شهروندان ایرانی، بر صفحه تلویزیون خود با آرم و نشانی جدید روبرو شدند که از ظهور شبکه ای عرب زبان خبر می داد.

ناظران سیاسی در آن سوی مرزها بسیار زودتر از ایرانیان به ظهور این عضو جدید در خانواده جام جم پی بردند؛ « العالم » با انتخاب عنوان « حرب السیطره » برای بزرگترین رویداد نظامی منطقه و گزینش خبرنگارانی با لهجه عراقی نگاه ها را به خود معطوف کرد.

این کانال خبری پخش منظم برنامه هایش را در ماه مارس 2003 آغاز کرد.

سایت خبری BBC در مقاله ای با عنوان « نقش رسانه های ایرانی در خاورمیانه » به بررسی رسانه های برون مرزی ایران پرداخته و اینگونه می نویسد:

« ایران برای حضور در جنگ رسانه ای با تٲسیس شبکه های خبری تلویزیونی ماهواره ای و رادیویی هزینه زیادی کرده است و این اقدام به منظور صدور دیدگاه های ایران به کشورهای منطقه صورت می گیرد. العالم یکی از شبکه های عربی زبان است که در جریان سقوط صدام حسین آغاز به کار کرد. »

 

نویسنده مقاله در ادامه به این موضوع اشاره می کند که : « این شبکه در زمان جنگ آمریکا و عراق گوی سبقت را از دیگران ربود. از آنجایی که این شبکه از طریق آنتن معمولی در تمام عراق قابل دریافت است، توانست پیش از شبکه های ماهواره ای عرب زبان به خانه های مردم عراق راه پیدا کند. »

مدیرعامل این شبکه - حسین بهشتی پور- در مصاحبه ای با یکی از رسانه های داخلی، العالم را به عنوان شبکه جهان اسلام معرفی کرد، با هدف اطلاع رسانی صحیح، سریع و به موقع خبر.

با توجه به اینکه پوشش خبری این شبکه همه کره زمین به غیر از جنوب آفریقا و جنوب آمریکا بود و هرچند در آن زمان خبرگزاری رویتر و برخی خبرگزاری های دیگر به نقل از العالم گزارش می دادند، اما به نظر می رسید مخاطبین این شبکه به اندازه مخاطبین دیگر شبکه های عربی منطقه نباشد.

هرچند این شبکه از سوی ایران تٲسیس شد و تمامی هزینه های آن نیز از بودجه صدا و سیما تٲمین می شد، اما در آن شاهد استفاده از واژه هایی چون « المحمره » برای خرمشهر و « خلیج » بودیم که این مر باعث می شد تا هویت عربی آن بیشتر از هویت ایرانی اش باشد.

مدیر شبکه در ادامه مصاحبه اش از استفاده از آن کلمات اظهار بی اطلاعی کرده و اشاره می کند این شبکه نسبت به استفاده این الفاظ از جانب مدعوین و یا در نقل قول های مستقیم، حساسیت نشان نخواهد داد.

در حالی که ایران سال هاست با جمع آوری اسناد و مدارک و تشکیل بنیادهایی، درصدد اثبات نام « خلیج فارس» است و در برابر هرگونه استفاده از واژه « خلیج » و یا « خلیج عربی» از جانب بیگانگان مقاومت کرده و گاهی واکنش های تندی نشان می دهد، چگونه است که در شبکه خودش حساسیتی نشان نمی دهد؟!!!

مدیر شبکه العالم، تبلیغ جمهوری اسلامی را وظیفه این شبکه نمی داند و آن را وظیفه شبکه سحر اعلام می کند.

حال مشخص نیست چرا شبکه ای با این وسعت و با این هزینه هنگفت با صراحت تمام از تبلیغ برای نظام ایران سر باز می زند. این در حالی است که این شبکه عرب زبان می توانست بسیاری از تبلیغ های سوء رسانه های غربی را حداقل در منطقه خنثی کند.

از دیگر مسائلی که به نظر می رسد این شبکه نسبت به آن حساسیتی نشان نمی دهد، پخش برنامه هایی است با حضور زنان و دختران بی حجاب به عنوان شرکت کننده در بررسی مسائل سیاسی و اجتماعی که در لبنان ضبط می گردد. این زنان و دختران در واقع نمایش یک زن مسلمان است که از جانب ایران نیز تٲیید می شود.

* * *

با وجود فضای حرفه ای و شیوه ماهرانه تهیه و پخش برنامه ها و گزارش های خبری العالم و استفاده از خبرنگارانی در کشورهای مختلف و سرعت در انتشار خبر و سانسور کمتر خبری - برخلاف شبکه های داخلی همچون « شبکه خبر» - اما به نظر می رسد این شبکه، بعد از گذشت چند سال از تٲسیس آن هنوز نتوانسته است جایگاه خود را در منطقه تثبیت کند.

« العالم » نه  تنها در میان شبکه های ماهواره ای هتل های کشورهای عربی منطقه، بلکه در شبکه های هتل های ایرانی نیز جایی ندارد.

شاید تنها منطقه مورد نفوذ این شبکه عراق باشد که به گسترش نفوذ ایران در عراق بعد از صدام کمک کرد.

رادیو فردا و نظرسنجی های هفتگی

چند سال قبل یک ایستگاه رادیویی فارسی به جمع تعداد بیشمار ایستگاه های رادیویی پیوست که با توجه به دلایلی که مهمترین آن پخش موسیقی بود توانست در کمترین زمان ممکن جایی برای خود در میان ایرانیان باز کند. رادیو فردا یکی از سرویس های خبری آمریکا است که با هزینه کنگره آمریکا اداره می شود.

این رادیو در قسمت « آشنایی با ما » در سایت ، رادیو فردا را اینگونه معرفی می کند :

«رادیوفردا» از جمله سرویس ‌ های سخن ‍پراکنی بین المللی ایالات متحده آمریکا است که به هزینه کنگره آمریکا و تحت نظر شورای سخن پراکنی بین المللی آمریکا، یکی از ادارات دولت فدرال، اداره می ‌ شود.

«رادیوفردا» خبرها و گزارش ‌های دقیق، عینی، بدون غرض و حرفه ‌ ای از رویدادهای ایران و جهان را در کنار مجموعه‌ای برگزیده از موسیقی پاپ ایرانی و غربی، هفت روز هفته ، در تمام ساعات شبانه روز ، به روی امواج کوتاه و متوسط پخش می ‌ کند.

ماموریت شورای سخن پراکنی بین المللی آمریکا حفظ و اشاعه آزادی و دمکراسی از طریق ارائه اخبار دقیق و عینی در باره آمریکا و دیگر کشورهای جهان به شنوندگان خارجی است. این شورا ضامن استقلال و حیثیت حرفه ای برنامه ‌ های رادیوفردا و سایر برنامه‌های رادیوتلویزیونی بین المللی دولت آمریکا است.

هر چند به نظر می رسد گزارش های این سرویس خبری دقیق، عینی و حرفه ای است، اما در بدون غرض بودن آن باید تردید کرد. خبرهایی که پخش می شوند، شنونده را به سمتی سوق می دهد که تنها بخش تاریک و نقاط ضعف ایران را می بیند و اگر فردی از ایران دور باشد کشوری عقب مانده را در ذهنش مجسم می کند که مردم هر روز در ترس و وحشت به سر می برند و در انتظار یک ناجی هستند. البته مردم ما هم در القاء این امر بی تقصیر نیستند و این موضوع در تماس با رادیو فردا و بدگویی های آنان صورت می گیرد.

و اما یکی از بخش های رادیو فردا بخشی است که مردم نظراتشان را درباره موضوعات مختلف که از سوی رادیو مطرح می شود بیان می کنند. بخشی که اینگونه معرفی می شود:

شما چه فکر می کنید؟ برنامه ای از رادیو فردا.

برای اینکه به دیگران بگویید چه فکر می کنید با شماره تلفن .... تماس بگیرید. شما چه فکر می کنید. فقط در رادیو فردا.

این سوالات که به صورت هفتگی مطرح می شود در ابتدا ساده به نظر می رسد اما با کمی تامل در می یابیم طرح آنها بدون قصد و غرض نیست. طرح زیرکانه این سوالات نوعی نظرسنجی نیز محسوب می شود؛ و نظرات شنوندگان سبب می شود تا جو موجود در ایران را به راحتی دریابند.

برای مثال بعد از جنجال یک روزنامه دانمارکی در پی اهانت به پیامبر اسلام، رادیو فردا با طرح این سوال که آیا روزنامه ها و مجلات حق دارند هرگونه کاریکاتوری را به چاپ برسانند؟، شاید به دنبال این موضوع بود که آیا هنوز مسلمانان به اعتقاداتشان پایبند هستند یا خیر. خوشبختانه تمام پاسخ ها به این نکته اشاره داشت که توهین به ادیان و مقدسات درست نیست.

سوال این هفته – هفته آخر سال – نیز چنین بود: چه آرزویی دارید که می خواهید در سال نو برآورده شود؟ اکثر جوابها به نوعی است که قبلا اشاره کردم. یعنی ایرانی سیاه و مملو از بدبختی؛ و در مقابل، غرب، به ویژه آمریکا مهد تمدن و مدینه فاضله ایست که هیچ معترضی ندارد و هیچکس متعرض دیگری نمی شود.

القصه، طبیعی است که سیاست های ایران و جو سیاسی و اجتماعی قابل نقد است و ایرادهای عمده ای به آن وارد است اما باید دید دلسوز کیست و نقش غرب چیست و نقش هر یک از ایرانیان چیست.

می توان رای همه را شنید، می تون از همه کمک گرفت اما باید عاقل بود و در دنیای بیرحم سرمایه داری که رقابت یعنی حذف رقیب، در دنیایی که شاه را به مصدق و پینوشه را به آلنده ترجیح می دهند و کویت و عربستان را دموکراتیک تر از ما می خوانند باید تردید کرد، باید هوشیار بود. باید با درایت از دیگران کمک بگیریم اما تصمیم گیری نهایی با خودمان است و البته این تصمیم هم با ماست که ایرانی مسلمان باقی بمانیم یا بی هویت وابسته و پیرو.