به عنوان تبریک

ساعت های آغازین سال 1383 شمسی است. امتیاز سال شمسی این است که حداقل در این نیمکره مقارن با شروع بهار است و نو شدن طبیعت؛

باید از هر نقطه عطفی در زمان و مکان چیزی آموخت و برابر همان دعای تحویل سال سعی مان این باشد که حال خود را عوض کنیم. بهترین راه برای این تحول آن است که متواضع باشیم و بپذیریم که نادانسته های ما زیاد است و بپذیریم که از هر کسی یا از هر موجودی می توان آموخت، و به اصلاح راه پرداخت و یکقدم به پیش رفت.

حتما نام پائولو کوئیلیو نویسنده مشهور برزیلی را شنیده اید؛ در سفری که ایشان در سال 79 به ایران داشته اند در یک جلسه پرسش و پاسخ در تالار شیراز از ایشان سوال می کنند که آیا مرادی ضروری هست و پیری باید داشته باشیم یا باید به تنهایی سفر کنیم و اگر به پیر یا مرادی نیاز هست شما مرادتان کیست؟

خلاصه پاسخ ایشان این است که هر کس در هر لحظه ای می تواند مراد آدم باشد، انسان جرقه ای از پرتو خداست. در این سیر هر انسانی می تواند به انسان دیگر کمک کند، چون همیشه اوست که در لحظه موعود و مکان موعود حاضر است. لحظاتی هست که می توانم کمک بکنم و لحظاتی هست که نمی توانم کمک بکنم، زندگی همین است و ....  »

و من به یاد آوردم که زمانی در جاده اسالم به خلخال در یک فصل بهاری سال ها قبل طی طریق می کردم. صدای جیرجیرک ها، با هم به گوش می رسید. من همان جا برای خودم یادداشت کردم که می شود از جیرجیرک ها هم آموخت. آنها در پشت برگ ها در عمق جنگل آوایی را سر می دهند، بی آنکه منتظر توجه و تشویق کسی یا کسانی باشند. باید تابید بدون اینکه بدانیم به چه کسی یا چه چیزی می تابد.

و باید اضافه کرد که حشره هم می تواند «مراد» و «راهنمای» انسان باشد.

کافی است متواضع باشیم، عمیق نگاه کنیم، عمد داشته باشیم که بهتر و متعالی تر شویم.

انشاالله

 

بابا