اولین قرار

حدود یک ماه قبل وبلاگی را در blogsky دیدم که برای اولین قرار بچه های blogsky نظرخواهی و برنامه ریزی می کرد تا اینکه بالاخره روز پنجشنبه 2 مرداد ماه ساعت 17 با اکثریت آرا انتخاب شد. قرار بچه ها در پارکی در میرداماد بود.

آن روز فرا رسیده بود و انتظار به پایان می رسید. صبح آن روز چون بیرون بودم بنابراین بعد از ظهر خیلی احساس خستگی می کردم. وقتی که می خواستم برم تردید داشتم. اما بالاخره با خودم کنار آمدم و راه افتادم. توی راه فکر می کردم نکنه کسی نیاد! نکنه سر کاری باشه٬ یا اینکه چطوری بچه ها را پیدا کنم و ....

زودتر از وقت قرار رسیده بودم و مجبور شدم در پارک قدمی بزنم. ساعت 17 شده بود و هنوز کسی را پیدا نکرده بودم. از کنار هر جمعی به آرامی می گذشتم به امید آنکه آنها blogsky باشند. اما یک ربع از قرار گذشته بود و خبری نشد. تصمیم گرفتم که برگردم. از جلوی در می رفتم که دیدم یک عده جمع شده اند و از برگه ای که دست یکی از آنها بود فهمیدم خودشان هستند. بعد از معرفی خودم و آشنایی با چند نفر از بچه ها٬ منتظر بقیه ماندیم تا اینکه نزدیک 30 نفر شدیم.

وقتی توی روزنامه می خواندم یا در تلویزیون می دیدم که بعضی از افراد از طریق اینترنت با هم آشنا می شوند و بعضی از دوستی ها تا سال ها پا برجا می ماند٬ هم تعجب می کردم و هم حسرت می خوردم. اما امروز نوبت من شده بود و از این موضوع خیلی خوشحال بودم.

یک قسمتی از پارک را انتخاب کردیم و بعد در آنجا شروع کردیم به معرفی خودمان. وبلاگ بعضی دوستان را قبلا دیده بودم و از اینکه با نویسندگان آنها نیز آشنا می شدم خوشحال بودم.

وبلاگ هایی مثل: عمو رضا٬ یاس سفید٬ خودنویس٬ همایون قشنگ٬ سه تا دوست٬ صورتک٬ فوژان .

با بعضی وبلاگ ها هم در آنجا آشنا شدم. مثل: اوهام٬ کامپیوترنو٬ یادداشت های من٬ ابر خاکستری بی باران٬ پرواز٬ دانشجوی علاف٬ شب بارانی٬ غروب٬ چشم تو چشم٬ متال همر٬ تریبون آزاد٬ صدای اک٬ مقاله بی سر2 ٬ خاکستر٬ تنبور ٬ مهتاب

دیدار خوبی بود. قرار شد تا این قرارها ادامه پیدا کند.

به هر حال این روز هم به جمع روزهای به یاد ماندنی در زندگیم پیوست. آن روز توی این فکر بودم که کاشکی بچه های بیشتری آمده بودند و با وبلاگ نویسان بیشتری آشنا می شدیم.

( بچه هایی که جا مانده اند ناراحت نباشند. منتظر قرار بعدی بچه های blogsky باشید.)