چرا اینچنین شد؟

نزدیک به 2 ماه است که چیزی در وبلاگ ننوشته ام. هر چند موضوعات و سوژه های بسیاری وجود داشت و هر یک می توانستند در زمان خود جالب و درخور توجه باشند.

گزارشی از بیست و سومین جشنواره تئاتر فجر و نقدی بر نمایش هایی که موفق شدم آنها را ببینم. از جمله «کارمن فونبر» کاری از لهستان، «سامورایی مجنون» از ژاپن و ...

محرم و وقعه عاشورا، ولنتاین، فیلتر شدن اورکات و سایت هایی شبیه به آن و تعداد زیادی از وبلاگ ها، دستگیری برخی وبلاگ نویسان و ....

اما ... اما نمی دانم چرا دیگر حال و حوصله نوشتن را ندارم؛ یا اینکه دوست دارم بنویسم ولی تمایلی برای انتشار آن در وبلاگ ندارم. شاید به خاطر کار زیاد و خستگی باشد، شاید به دلیل فرصت کم و شاید به این دلیل که در طی کمتر از یک ماه تعداد بازدیدکنندگان از وبلاگ به بیش از هزار نفر می رسد اما تعداد نظرات در همین مدت یکی بالا می رود. چرا؟!!!

هر چه بیشتر به این موضوع فکر می کنم، بیشتر دچار سردرگمی می شوم. چرا وبلاگ نویس ها تنها به وبلاگ هایی سر می زنند که برای نوشته آنها نظر داده شده باشد؟ چرا اکثر بلاگرها برای نوشته های کوتاه نظر می نویسند و تمایلی برای نظر دادن درباره متون با بحث های جدی تر و کمی طولانی را ندارند؟ چرا بیشتر نوشته های وبلاگ ها را متون و آثار دیگر نویسندگان تشکیل می دهد؟ مگر نه اینکه وبلاگ محیطی است برای ابراز عقاید شخصی.

چرا تعداد بازدیدکنندگان وبلاگ هایی که مطالب و عکس های غیر اخلاقی منتشر می کنند تنها در طی کمتر از چند روز به بیش از 3000 یا 4000 نفر می رسد و مرتب بر این تعداد افزوده می شود؟

آیا همه اینها یک هشدار نیست؟ قشری شدن و سطحی شدن بلاگرها و وبلاگ ها.

وجود نظرهایی متفاوت و بی ربط به نوشته ها که گاهی درصد بالایی از قسمت نظرات در وبلاگ ها را تشکیل می دهد، نشان از چیست؟

چرا به فکر بالا بردن سطح کیفی نوشته ها نیستیم و تنها نگاه ها به آمار بازدیدکنندگان است؟

وبلاگ هایی با نویسنده ناشناس هم وجود دارند که هم خوب می نویسند و هم تعداد بازدیدکنندگان بالایی دارند و شمار نظر دهنده ها نیز قابل توجه است. رمز موفقیت این افراد در چیست؟ و چرا برخی نویسندگان با وجود آمار بالای بازدید و نظرات به یک باره از نوشتن دست می کشند؟

من هم دیگر دلسرد شده ام. دنبال بهانه ای هر چند کوچک می گردم تا باز با همان شور و اشتیاق اولیه به دنیای وبلاگ برگردم.

اورکات و شبکه ای از دوستان

« اورکات یک جامعه آنلاین است که افراد را از طریق شبکه ای از دوستان صادق به هم وصل می کند. ما متعهد هستیم برای تدارک یک محلی برای دیداری آنلاین در جاییکه افراد می توانند جمع شوند، آشنایان جدیدی پیدا کنند و افراد دیگری را پیدا کنند که وجه مشترکی در موارد مورد علاقه شان دارند.»


زمانی که شما وارد سایت اورکات می شوید با جملات فوق روبرو خواهید شد.

اورکات یکی از محیط های شبیه سازی شده شبیه اتاق های گفتگوی یاهو است، شبکه ای از دوستان مورد اعتماد.

تنها کسانی می توانند عضو این انجمن شوند که حداقل یک دوست تا حدی مورد اعتماد در این انجمن داشته باشند. این خاصیت باعث می شود که عضو جدید احساس امنیت بیشتری کند و خودش را آنگونه که هست معرفی کند. چرا که اطرافیانش همان کسانی هستند که در محیط واقعی با او هستند و نیازی به تغیر هویت ندارد. در واقع مجازی بودن در اورکات نقض غرض است. با این وجود، مخالفان بر این عقیده اند که در چنین شرایطی حق حضور منفرد از انسان ها گرفته می شود و این یعنی ناسازگاری با یکی از بنیادی ترین حقوق انسان مدرن، حق فردیت.

با توجه به اینکه اورکات و گوگل به هم پیوسته اند، گروهی نسبت به عضویت در این انجمن هشدار دادند. با این استدلال که گوگل از این طریق به اطلاعات شخصی، علایق، نظرات و ارتباطات خصوصی افراد دست پیدا می کنند و ممکن است در اختیار داشتن این اطلاعات توسط بیگانگان باعث از بین رفتن امنیت شخصی افراد شود. اما بنیانگذاران اورکات ادعا می کنند که هدفشان از راه اندازی آن دو چیز بوده است: دوست یابی و تفریح.

55 درصد از کاربران اورکات بین 18 تا 25 سال سن دارند و مجموع درصد اعضایی که از 31 تا بیش از 55 سال سن دارند به 14 درصد اعضا هم نمی رسد. بیش از 88 اعضا هدفشان از عضو گیری در اورکات دوست یابی بوده و حتی آمار کسانی که از اورکات برای قرار گذاشتن با جنس مخالف استفاده می کنند به 17 درصد اعضا هم نمی رسد.

و اما دلایل محبوبیت اورکات :

1-     هویت واقعی

2-     آشنایی با افراد در کمترین زمان به واسطه معرفی خلاصه هر فرد

3-     یافتن دوستان و همکلاسی های قدیمی

4-     وجود انجمن هایی در موضوعات مورد علاقه فرد که کمتر به آن بها داده می شده و وجود اعضای هم عقیده با وی. همچنین هر فرد با ساخت این انجمن های فرعی (Communities) در مسائل مورد علاقه اش و معرفی آن به دیگران و عضویت افراد در صورت وجود وجه مشترک می تواند به بحث و بررسی مسائل بپردازد.

5-     نداشتن محدودیت جمعیتی و جغرافیایی

 

آمار بیانگر آن است که نزدیک به 80 درصد اعضای اورکات مردمان کشورهای جهان سوم هستند. برزیل، ایران، هند، پاکستان به ترتیب اولین، سومین، چهارمین و پنجمین رتبه را از لحاظ تعداد اعضا در اورکات به خود اختصاص داده اند. به این ترتیب ایران بعد از برزیل و ایالات متحده، سومین کشور حاضر در اورکات است.

نقش اورکات در جامعه ایرانی :

الف- نقش های اجتماعی :

با توجه به زندگی آپارتمانی و بیگانگی همسایه ها با هم وجود انجمن هایی برای محله های مختلف باعث می شود تا با همسایگان ندیده آشنا شد. همچنین وجود انجمن هایی برای مدارس و دانشگاه های مختلف نیز یکی دیگر از این نقش هاست.

ب- نقش های فرهنگی :

وجود انجمن های با نام نویسندگان، شاعران، شخصیت های تاثیرگذار سیاسی و اجتماعی، خوانندگان، کتاب ها و ... باعث تحریک فرد جهت جهت شرکت در مباحث پیرامون افراد و ... می شود. بدین ترتیب اورکات وسیله ای برای مبادلات فرهنگی شده است.

ج- نقش های سیاسی :

برای گردانندگان اورکات این امکان فراهم شده است که از گرایش سیاسی اعضای خود مطلع باشند. برای فعالان سیاسی، اورکات می تواند ابزاری برای ارتباط با بدنه جامعه و معرفی تفکرات خود به جامعه باشد.

 

به هر حال حضور روز افزون ایرانی ها - در صورت بقای اورکات- بومی تر شدن این پدیده را نوید می دهد. به نظر می رسد اورکات در حال تبدیل شدن به یک شهر اینترنتی ایرانی است. 

من از کجا عشق از کجا

علاقه من به اشعار فروغ فرخزاد از یک طرف و تئاتر از سوی دیگر باعث شد تا این بار نمایش «من از کجا عشق از کجا» را برای دیدن انتخاب کنم. این تئاتر که در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا شد به روایت و کارگردانی پری صابری بود. از جمله بازیگران این نمایش، حسین محب اهری، نسیم ادبی، محسن حسینی و صنم نکواقبال بودند.

در بروشوری که در آنجا ارائه می شود در مطلبی با عنوان «قصه چیست؟» نوشته است (من از کجا عشق از کجا) بدون هیچگونه قرارداد متداول نمایشی شکل گرفته است. هدف نزدیک شدن به حقیقت وجودی است که میدانست قلبش در آنسوی زمان جاری است. مروری است بر بیداری وجدان در دنیای «زیبایی» و «حق» … در اصل با فروغ بر سر مزارش برخورد می کنیم…

پری صابری در گفتگویی با ایسنا در تاریخ 8 آذر، استقبال جوانان از نمایش اخیر خود را کم نظیر خواند و در توضیح علت استقبال جوانان از این نمایش گفت: این، نشان دهنده ارتباط گسترده مردم و علاقه آنها با شعر معاصر است. وی تصریح کرده: فروغ فرخزاد در شعر معاصر جایگاه خیلی مهمی را به خود اختصاص داده است و من در این نمایش سعی کرده ام ابعاد دست نیافتنی شخصیت این شاعر را معرفی کنم که تاکنون ناشناخته مانده است.

فروش این نمایش تا تاریخ 30 آبان، طی 6 اجرا به 6/3 میلیون تومان (36 میلیون ریال) رسید و 2098 نفر از آن دیدن کردند. همچنین طی دو هفته بعد از آن یعنی 15 آذر 83 توانست 6985 نفر را به سالن اصلی تئاتر شهر که 579 نفر ظرفیت دارد بکشاند و این کار به 14 میلیون و 937 هزار تومان فروش دست یافت و تا آن زمان پرفروش ترین نمایش در بین نمایش های در حال اجرا شناخته شد.

با توجه به این که بعد از انقلاب این اولین بار بود که نام فروغ بر روی صحنه می رفت انتظار می رفت که کاری شایسته و درخور آن بانوی شعر انجام گیرد. اما متاسفانه نمایشنامه این کار چندان جالب و درخور توجه نبود و از خانم صابری انتظار بیشتری می رفت. به نظر می رسد ایشان نتوانسته است به خوبی به شخصیت معما گونه فروغ بپردازد. در این نمایش حتی یک شعر از فروغ به صورت کامل خوانده نشد.

دلقک بازی های آقای محب اهری نیز از کیفیت کار کاسته بود، هرچند بازی زیبایی از خود به نمایش گذاشته بود.

بازی بازیگران، نورپردازی ها و صدا به نظرم خوب بود اما ای کاش خانم صابری بیشتر از اینها روی نمایشنامه کار می کرد.